♥`*•.¸علی کوچولو پسر پاییزی من ¸.•*´♥

  سلام خوشگل مامان ....!!! خوبی عشقم؟!! یهو دلم هوس کرد بیام برات بنویسم... چقدر زمان زود میگذره آبان هم تموم شد بدون ِ اینکه حرفامو اینجا ثبت کنم.... عزیز مامان یکم سرم خلوت بشه قول میدم دوباره فعال بشم و بیام برات بنویسم..... دومین شمارش معکوس شروع شد...!! راضیم به رضای خدا......... ...

    ...

  سلام قاصدک نازنینم خوبی؟! حوصله پست گذاشتن ندارم.......... فقط  اومدم بهت  بگم خیلی دوست داشتم  خبر اومدنتو امشب به همه میدادیم... امشب دومین سالگرد ازدواج من و بابائیه...!!! به همین زودی دو سال گذشت و از فردا وارد سومین سال با هم بودنمون میشیم...!!! خدا نخواست که تو بیای و الان فکر میکنیم شاید واقعا زود بوده برای دعوت کردنت! واسه همین تا اطلاع ثانوی باید دوری همو تحمل کنیم عشقم.... ...

   سلام فرشته کوچولوی نازنینم... خوبی مامانی؟!! دلم برات یه عالمه تنگ شده...!!! این روزها نوشتن توی وبلاگت برام شده سخت ترین کار دنیا....!!! و فکر کردن به تو و نقشه کشیدن برای آینده شده شیرین ترین کار دنیا...!!       عزیز مامان توی این مدتی که ننوشتم برات دو تا از فرشته های نازی که منتظرشون بودیم  به دنیا اومدن.... دهم تیر ماه پسر دایی ناز و کوچولوم به دنیا اومد...آقا طاها.... و بیست و دوم تیر هم نی نی ِ دختر عمه ام به دنیا اومد...سحر خانوم هردوشون با عمل سزارین و نی نی هردوشون هم خــیـلی ریز و فسقلی بودن...!   دختر عمه ام همبازی بچگی...

    سلام قاصدکم....سلام عشقم خوبی؟!   شنبه از سفر برگشتیم....سفر خیلی کوتاهی بود اما واقعا مفید بود...!! فقط یک روز مشهد بودیم...خیلی خیلی شلوغ بود...چه حرم...چه خیابونا....! اصلا نمیشد دستتو به ضریح برسونی...!!!فقط سر انگشتام رسید به حرم.... اونجا به یاد همه بودم.... همه اونایی که بهم التماس دعا گفتن... همه اونایی که مشکل و گرفتاری داشتن.... اونایی که منتظر ورود یه فرشته کوچولو به زندگی شون هستن.... به یاد همه دوستای نی نی وبلاگی هم بودم..... قرار بود یکی از دوستان رو هم اونجا ملاقات کنم که متاسفانه نشد....   قاصدکم بعد از دعا کردن برای همه؛ برای خودمون دعا کردم...من و تو ...

                                    سلام....!! باورم نمیشه...!! تا چند ساعت دیگه عازم مشهد میشیم....!! میریم دیدار امام رضا....!! قربونت برم آقا که مارو طلبیدی و خودت برنامه سفرمون رو جور کردی....!!! خیلی دلم هوات رو کرده بود.... از همین الان اشک تو چشمامه تا وقتی که گنبد طلایی تو از دور ببینم و دلمو خالی کنم.... دوستان حلال کنید... خدا نگهدار.... ...

  سلام قاصدکم....!!!خوبی؟! چه زود دومین ماه از سال جدید هم تموم شد....!!! نمیدونم چرا روزها به سرعت برق و باد میگذرن و چشم به هم بزنی میبینی روزها و ماهها وسالها گذشته! مثل اینکه دقایق و ساعات و روزها هم عجله دارن و میخوان من و زودتر به تو برسونن...   عزیز دلم من و بابایی ماه اردیبهشت رو خیلی دوست داریم....! واقعا اردیبهشت ماه بهشته.... از دوستای گلم دعوت میکنم حتما اریبهشت ماه به شیراز بیان و شهر بهشتی ما رو ببینن...مخصــــــــــوصا باغ ارم که واقعا توی این ماه دیدنی میشه.... انشالله که سال دیگه اردیبهشت پای نازتو رو زمین گذاشته باشی...       قاصدکم... ...

  سلام فرشته نازنینم......!!!   سلام به قاصدک مهربونم....!!   قاصدکی که هنوز نیومده پیشمون اما برکاتش زودتر از خودش رسیده...!!   آره قاصدکم ...!!برکت....!! اون هم از نوع معنویش....!!!   ازت ممنونم که ما رو به خدا نزدیک تر کردی....!!   ازت ممنونم که حس و حال معنوی و روحانی خونمون رو بیشتر کردی....!!!   به خاطر ِ اومدن ِ تو....به خاطر ِ فراهم کردن موقعیتی خوب و مناسب....   برای پیدا کردن لیاقتِ پدر و مادر شدن....برای ِ حضور ِ هرچه زودتر ِ تو....   برنامه هایی رو روزانه انجام میدیم  که حسّ خیلی خوبی به ...

        سلام خوشگلم..... از بچگی یادمه که میگفتن هروقت خواستید با خدا حرف بزنید نماز بخونید و هر وقت خواستید خدا با شما حرف بزنه قرآن بخونید.... و هر بار که من و بابایی  نیاز داربم خدا باهامون حرف بزنه  و میریم سراغ قران ، چه زیبا و دلنشین  خدای مهربونمون باهامون صحبت میکنه...! بارها شده دلتنگ بودیم؛برای کاری مردد بودیم؛ احتیاج به راهنمایی یا دلگرمی و انگیزه داشتیم  و  قرآن رو باز کردیم تا خدا باهامون حرف بزنه.... بیشتر وقتها اینکارو بابایی انجام میده...   قاصدکم بابای مهربونت ، دل ِ پاک و نیت ِ صافی داره....! هر بار که قرآن ر...