ღ♥ عیدتون مبارک :)
سلام به قاصدکم و سلام به دوستای گلم....
عیدتون با تاخیر مبارک....
انشالله خدای مهربون نماز و روزهامونو قبول کنه....
قاصدکم ببخش اگه چند روزیه نیومدم و واست ننوشتم....
نمیدونم چرا چند وقتیه دیگه حال و حوصله نت رو ندارم.... :(
ماه رمضون با تموم خوبیهاش تموم شد.....
واقعا زود گذشت.....کاش بیشتر از ماه رمضون استفاده کرده بودم و
بیشتر ازش بهره مند میشدم....فکر کنم امسال خیلی کم کاری کردم توی ماه رمضون...
روز عید هم که متاسفانه نشد بریم نماز....
ظهرش خونه بابابزرگم دعوت بودیم...خاله و دایی هام بودند و عیدو به هم تبریک گفتیم....
شبش هم با بابایی و مادرجون رفتیم خونه عمه های بابایی برای تبریک عید...
و به اونایی که اینجا نبودن زنگ زدیم و تبریک گفتیم....
این دو شب هم تا سحر بیدار بودیم...!!
عادت کردیم به بیدار نشستن تا سحر....!!
امروز وقتی از خواب بیدار شدم دیدم ظهره....!
هنوز حال و هوای ماه رمضونو دارم و
چند وقتی طول میکشه تا دوباره عادت کنیم به روزهای عادی...
مامانی عید فطر برای ما خیلی مهم و عزیزه....
حتی توی فامیل ما برای عید فطر بیشتر از عید نوروز شور وشوق دارن...
چند شب قبل از عید هممون می رفتیم بیرون برای خرید عید....
خیابون ها خیلی شلوغ بودن و تا ساعت دو سه شب توی مغازه ها بودیم....
مخصوصا اینکه عروسی پسرخاله ام هم نزدیکه و بیشتر در تدارکات عروسی هستیم....
انشالله هفته دیگه عروسی شروع میشه....عروسی 3 شبه اس....
پارسال این موقع ها همگی در تدارکات عروسی من و بابایی بودن...
امسال هم که پسر خالم..انشالله سال دیگه هم این موقع ها عروسی داداشم باشه...!
راستی سه تا از دوستام باردارن...!
البته از دوستای صمیمی ام نیستن....گاهی اوقات همدیگه رو میبینیم...
براشون خوشحالم....انشالله به سلامتی پشت سر بذارن این دوران رو....
و البته خبر حاملگی یکی از اقوام رو هم امروز شنیدم....
قاصدکم دلم هر روز بیشتر از قبل وجود نازنینت رو میخواد....
همیشه میگفتم بذار یه سال از عروسیمون بگذره بعد دعوتت میکنیم....
حالا چیزی به یکساله شدن زندگیمون باقی نمونده اما فکر کنم هنوز زود باشه...
دوست دارم وقتی میای همه موقعیت ها مناسب باشه،همه چیز ردیف باشه....
انشالله که اینطور میشه مامانی....دوستت دارم یه دنیا........