علی عزیز دل ماعلی عزیز دل ما، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
زندگی شیرین مازندگی شیرین ما، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

♥`*•.¸علی کوچولو پسر پاییزی من ¸.•*´♥

ღ♥ درد زایمان

1391/3/10 1:21
1,197 بازدید
اشتراک گذاری

یک زن به هنگام زایمان کردن چقدر درد را تحمل میکند؟


 

   

 
یک انسان در حالت طبیعی می تواند تا 45 واحد درد را تحمل کند.

45 واحد که آستانه تحمل درد نامیده می شود و پس آن سیستم عصبی بدن به صورت اتوماتیک
 
برای حذف این فشار بر مغز روشی را متناسب با شرایط اتخاذ می کند که
 
یکی از این روش ها می تواند بیهوشی و غش باشد.

اما جالب است بدانید که یک زن هنگام زایمان دردی معادل 57 واحد را احساس می کند
 
در واقع این میزان درد، معادل شکسته شدن همزمان 20 استخوان است!!!نگران
 
 
 
.......................................................................................................................
 
 
 
سلام مهربونم..!این مطلب رو قبلا خونده بودم و بعد از مدتها توی سایتی دیدم گفتم بذارمش توی وبلاگم...
 
واااای گفتنش هم وحشتناکه..!!!خورد شدن 20 استخوان با هم..........!!!!تعجب
 
بهای هم چین دردی واقعا بهشته....!قربون کریمی خدا برم که بهشتش رو زیر پامون انداخت...!نیشخند
 
 
+ قاصدکم دیروز بعد از هشت ماه بالاخره خانوم عکاس زنگ زدن و گفتن تشریف بیارید برای انتخاب عکسها!
 
واااای که دیگه طاقتم طاق شد تا وقتی عکسها رو اماده کرد...خنثی
 
عکسها خیلی قشنگ شده بودن مامانی آخر خرداد آلبوم رو تحویلمون میده
 
کی  میرسه روزی که بشینی آلبوم عروسی مامان و بابا رو ورق بزنی و عکسها رو نگاه کنی...!خیال باطل
 
البته اگر مثل دختر عمه ات بعد از هربار فیلم و عکس عروسی مامان و بابایی رو دیدن
 
گریه و شیون راه نندازی  و نگی پس من کجاااااا بوووووودم..........!!!!!خنده
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

حسناسادات
10 خرداد 91 15:44
نمیدونم چرا سنشو چند روز کم نشون میده.
هشت ماهش تازه تموم شده.


♥ مامان آینده ♥ :
حسناسادات
10 خرداد 91 15:51
http://vszf.persianblog.ir/
عزیزم دستورش تو این وبلاگه هست.


♥ مامان آینده ♥ : ممنون عزیزم
مامان شاهزاده ها
10 خرداد 91 15:58
چه مطلب جالبیوای منکه سزارینی بودم یعنی بهشت نمیرم.؟؟
عزیزم مبارک عکسهاتم باشه عروس خانم.سالهای سال در کنار هم خوش و سلامت زندگی کنید به همراه نینیهای نازتون.


♥ مامان آینده ♥ : فکر کنم در هردو صورت بهشت زیر پای ماست...! نگران نباش !!

مرسی فدات شم انشالله
بهـــــــــــــار
10 خرداد 91 17:30
سلام عزیزم من این دردو کشیدم
خیلی دردناکه بخصوص اگه بدونی بعد این درد بچه ای نمیاد تو بغلت این دردناکتره


♥ مامان آینده ♥ : وااای عزیز دلم
اینجوری ثوابش بیشتره.....!!بیشتر بهشت زیر پاته
مامان نفس طلایی
10 خرداد 91 22:50



♥ مامان آینده ♥ :
نایسل
10 خرداد 91 23:23
وای دلم ریش میشه فکر میکنم
طفلی مامانم


♥ مامان آینده ♥ : اوهوم

محقق زایمان طبیعی
11 خرداد 91 0:12
دقیقا یه بار داشتم فکر می کردم بابای منم درد زایمان کشید. آخه اونم وقتی سقوط کرد استخونای پاش خرد شد به علاوه ی دستش که شکسته بود. هر چند سخت بوده اما حتما بهشتی تر از بهشتیه.


♥ مامان آینده ♥ :
محقق زایمان طبیعی
11 خرداد 91 0:13
پس تو هم رو دور افتادی. خوبه. اگه از قبل از بارداری اطلاعات تقریبا کامل یا کاملی داشته باشیم خیلی خیلی بهتره. منتظر مطالب قشنگت هستیم


♥ مامان آینده ♥ : آره..خیلی وقته همچین تصمیمی داشتم

که بالاخره از اول سال جدید عملیش کردم

ممنونم عزیز دلم که اومدی
محقق زایمان طبیعی
12 خرداد 91 14:58
خوب آپ کن دیگه


♥ مامان آینده ♥ : چشم عزیزم...!
مامان الهه
14 خرداد 91 23:54
شجاع باش عزیزم
البته من خودم خیلی میترسیدم ولی دوست داشتم اما نشد آخه بند ناف دور گردن بچه پیچیده شده بود



♥ مامان آینده ♥ : باید به خدا توکل کرد و ببینیم خدا چی میخواد
مامان یاسین
27 مرداد 92 23:07
ما که درد زایمان طبیعی رو نفهمیدیم