ღ♥ مامانی کدبانو...!!!
سلام ناز مامانی خوبی؟!قربوووونت برم من.......
واااای تورو خدا نگا کن این دوتا رو چه خوووووووووووووووووووردنی ان.....!!!!!!
وااااای چه تپلی................!!!!!!!دلم میخواد لپاشونو گاز گاز کنم!!!
قاصدکم منم وقی کوشولو بودم اینقدر تپلی بودما.......!!!!شایدم بیشتر....!!!
بابایی خیلی نی نی تپلی دوست داره کاش تو هم به مامانت بری و تپل شی.....!!!
امروز شنیدم که خانوم دوست بابایی که یکی دوبار دیدمشون زایمان کرده و پسردار شده!
این دوستم هم چون به خاطر دانشگاه همسرش یه شهر دیگه بودن و نه ما دیدیمشون
و نه خودش گفته بود بارداره وقتی 6 ماهه بود فهمیدیم....!!!
درست مثل دوست پست قبلم...!!!و امروز خبر فارغ شدنش رو به سلامتی شنیدم....
چند روز قبل دخترعمه جونم زنگ زد...خیلی با هم صمیمی هستیم و از بچگی با همیم..
البته الان به خاطر متاهل شدن و کمبود وقت خیلی کمتر همو میبینیم...
گفت که تصمیم دارن نی نی شونو دعوت کنن و ازم خواست که براشون دعا کنم...
شب دو رکعت نماز خوندم و کلی براشون دعا کردم انشالله فرزند سالم و صالح داشته باشن..
چند وقت پیش بابایی یه سبد کیوی خرید که علی رغم ظاهر قشنگشون همگی
سفت بودن و ترش....!چند تاییش رو خوردیم مابقی تا چندروز توی یخچال بودن...
گفتم ممکنه خراب بشن به ذهنم رسید مربای کیوی درست کنم...!!!
همون موقع یه سرچ کردمو دستورشو یاد گرفتم و مربا ساختم!!! اینم عکسش!:
یه کاسه کوچولو بردم واسه عموی بابایی طبقه پایین...!!!
به خریده بودن و عمو گفت بیا این به رو هم بردار و مربا درست کن...!!
منم فقط یه به برداشتم تا امتحان کنم ببینم چطور میشه....
که اونم خوب از آب در اومد و اینم عکسشه!! :
به به میبینی چه مامان کدبانویی داری...!!!
تازه کلی ترشی و خیارشور هم درست کردم....
چندوقت پیش هم با سیب و زرشک لواشک درست کردم که اونم خیلی خوشمزه شد...!
کاش یه فروشگاه میزدم و کار و کاسبی راه مینداختم!نظرت چیه مامانی؟!!!